پارت ۲۴ در کنار او بخش ۵ پایانی
اینم پارت ۵🗿👌
دیگ بخش دیگه ای نی ببینید چقدر براتون نوشته ام🗿💔
بود نمی تونم بزارم اونم مثل من بشه دستامو مشت کردم و یه جاسوس به اون منطقه فرستادم این جور که جادوگر گروه میگفت تا صبح طول میکشه که به اون جا برسه
تمام مدت دواین اشفته بود و میخواست خودش بره ولی بهش گفتم تو این جزیره گروه هایی خطر ناک تر از برادر من هستن و ممکنه دوباره اتفاق دفعه قبلی پیش بیاد
بعد از ظهر بود که اومد و همون جور که گفته بودم
از زبان دواین
اون گیر یه باند تبهکار بزرگ افتاده این نمیتونی ممکن باشه
+من میرم نجاتش بدم
$نه تو نمیتونی
اینم جهت جر خوردن اسمشون کاپیتان ادوارده🗿👌
+ولی......
از زبان زیبا
وقتی بیدار شدم دست و پاهام بسته بود
ام من کجام دهنم هم بسته بود که یه نفر اومد جلو چهرش
اشناس
واسا این که همون مردس
○میبینم تعجب کردی
○تو با بد کسی در افتادی و همین جور که فهمیدم تو یه پرنسس پس پول خوبی برای فروشت به دست میارم
از زبان زیبا
چی.....
از زبان دواین
من مخفیانه رفتم تجهیذات رو برداشتم و با عجله به طرفی رفتم که گفته بودن زیبا اون جاس رفتم
اومدم زیبا
جهت جر خوردنتون ایشون سوپر دواین هستن
از زبان زیبا
داشتن منو از کشتی رد میکردن ولی اگ این جوری بشه دواین.......
○پرنسس خانم داری طاوان اون کارتو میدی
جلوی اون مرد یه تیر خورد
+واقعا میخوای بمیری؟
○چی دوباره این مرد گروه
اونو نشونه بگیرید اون باید بمیره
+امروز اخرین روزیه که زندای
جر وا جر بشین 🗿👌