عشق خونین پارت اول

لوسیا لوسیا لوسیا · 1401/01/18 11:13 · خواندن 2 دقیقه

بپر ادامه🐬

از زبان کاملیا

ساعت : 18:00

من کاملیا هستم و تنها زندگی میکنم تا یکسال پیش با برادرم زندگی میکردم اما توی تصادف کشته شد و من توی ی خونه ویلایی زندگی میکنم

(  کاملیا _     جولیان ×     مایکل +    ویکتور ÷    اینا یادتون باشه )

 

_ اخیشششش بالاخره این درس هم تموم شد. جولیان کجاست ؟

× کاملیااا عصرونه اوردم باهم بخوریم😄

_ اخه جولیان من دیگه باید تا قبل از شب برگردم

× اذیت نکن دیگه توی این ی هفته بالای ۱۰ بار ازت خواهش کردم بیای خونمون اما رد کردی و همین ی بار رو  قبول کردی پس بهونه نیار تا زودتر بری

_ اخه داره شب میش...

× نخیر هنوز ۱ ساعت تا غروب مونده پس بهونه بی بهونه

_ باشه...پس میشه برم دستشویی؟

× اره حتما این راهرو رو مستقیم برو در اول دستشوییه

 

بعد دستشویی

 

_ خوب دیگه دستامو شستم برم بیرون

در رو باز کردم  و چشمام بسته بود و خودم رو کش و قوس میدادم

_ اخیش تخلیه شدم....هان؟

ی هیکل جلو روم وایساده بود از کی تا حالا جولیان اینقدر هیکلش گنده و ورزشکاری شده ؟

_ جولیان نگفته بودی میری بدن سازی...

سرمو بردم بالا و وقتی صورتشو دیدم....

+ ممنون از تعریفت

_ یاااااا امام هشتممممممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

رفتم عقب عقب و پام لیز خورد و داشتم میوفتادم توی وان پر از آب که ی نفر دستمو گرفت  اما بیشتر گند زد و خودش هم باهام افتاد تو وان و  تنها چیزی که شنیدم ی صدای شلپ بلند بود و بعدش دیگه هیچی نفهمیدم...

 

از زبان مایکل

 

تازه از شرکت برگشته بودم و خیلی خسته بودم ی وان آب گرم پر کردم و برگشتم اتاق که حوله و لباس بردارم . وقتی خواستم در دستشویی رو باز کنم ی دختر مو قرمز درو باز کرد و داشت خودشو کش و قوس میداد 

_ اخیش تخلیه شدم

که یکدفعه صورتش خورد تو سینم و گفت

_ جولیان نگفته بودی میری بدن سازی

+ ممنون بابت تعریفت

سرشو اورد بالا و وقتی صورتمو دید انگار جن دیده باشه داد زد

_ یااااا امام هشتمممممممم!!!!!

و رفت عقب عقب پاش لیز خورد و داشت میوفتاد تو وان که دستشو گرفتم اما پای خودمم لیز خورد و باهاش افتادم تو وان زود پاشدم و دیدم بیهوش شده زود از تو آب درش اوردم تا خفه نشه  که صدای جیغ خواهرم بلند شد

 

_ کاملیااااااااااااا قربونت برم حالت خوبهههههه؟؟؟؟؟؟؟؟ ....چییی هوییییی منحرف با کاملیا چیکار کردییییی

سرش داد زدم

+ هی! صداتو بلند نکن !

صدامو بردم پایین

+ من کاری باهاش نکردم داشت لیز میخورد دستشو گرفتم که باهاش افتادم تو وان مثل اینکه غش کرده....

 

 

پایان پارت ۱

لایک و نظر فراموش نشه!