پارت ۲۴ در کنار او بخش ۱
این پارت با منه و برای کم کاریای من زیاد است🗿👌
اهم اهم
+باشه......
فردا صبح
-هوا امروز خوبه
اهه(خمیازه )
٪پرنسسسس
-شما...شما کی هستید
٪ما خدمتکارای شما هستیم و لباسی که برای ساحلتونه رو اوردیم
-چی...چی..!
از زبان دواین
اون ادوارد چه نقشه ای ریخته
بزا برم به زیبا سر بزنم
-اینو باید جلوی دواین بپوشم!
٪البته مگه چه مشکلی داره؟
-اممم
٪پرنسس زیرش نزن بیا اینجا
-نه ...نهههههه
از زبان دواین
داشتم میرفتم جلوش که زیبا رو دیدم البته برای یه لحظه بود چون داشت لباس عوض میکرد
٪چه خوشگل شدی پرنسس
-ولی این لباس......
٪لج نکن پرنسس بزارید ساحلو نشونتون بدم
-ولی.....
از زبان دواین
دم ساحل منتظرش بودم که.....
اون چرا این شکلی شده رومو اون طرف کردم
دستاشو روی پهلوهاش گذاشته بود رفتم کنارش
+خوشگل شدی پرنسس
-ام...
از زبان ادوارد
میخواستم بهش یاد اوردی کنم کار های خاک برسریشونو اینجا انجام ندن که منو دید
با دست بهش گفتم
$ م.ن.ح.ر.ف
چشم غره رفت
و من محو شدم.....(نایس🗿👌)
از زبان زیبا
این لباس دیگه زیادی.....
نمیتونستم تو روش نگاه کنم که دستمو گرفت و دویید و رفتیم کنار دریا نسیمی خنگ اومد همممم
+نظرت چیه پرنسس
-میشه منو دیگه پرنسس صدا نکنی ؟
+ هر جور تو بخوای زیبا
-ممنون دواین
از زبان زیبا
دستمو گرفت و
+بیا وقتو تلف نکنیم
لبخندی زدم
-باشه
از زبان دواین
رفتیم تو جایی که عمقش بیشتر باشه
اهم کلی نوشتم ولی پارتی میزارم چون بلاگیکس نذاشت همشو باهم بزارم🗿💔